خلاقیت، بر خلاف رنگ چشم یا قد، ویژگیای نیست که با آن به دنیا بیاییم، بلکه بیشتر مهارتی است که باید پرورشش دهیم. حالا که ژنهای خلاقیت با وراثت به ما نمیرسند؛ برای این که خلاقتر باشیم، لازم است روزانه و متمرکز تمرین کنیم. راهکارهای زیادی نیز برای پرورش خلاقیت در زمینههای مختلف وجود دارد. اما چطور میتوانیم خلاقیت را وارد همه جنبههای زندگی کنیم؟ چطور آن را به یکی از ویژگیهای ثابتمان تبدیل کنیم؟
۱- از ناحیه امن خارج شویم
اگر چه انجام دادن تسکها به یک شیوه مشخص میتواند راندمان را افزایش دهد، بعضی وقتها باید دنبال راههای جدید بگردیم. انجام دادن کارها به روشی غیر از روش همیشگی کمک میکند تا احتمالات بیشتری را بررسی کنیم و ابتکار داشته باشیم. قرار هم نیست همیشه با مسئله بزرگی روبهرو باشیم؛ ابتکار عمل ما میتواند، در پیدا کردن مسیر تازهای برای خانه یا انتخاب کاپوچینو به جای لاته همیشگی یا عوض کردن صندلیمان سر کلاس زبان باشد. مهم این است که بتوانیم با خارج شدن از روتین، برای خودمان انتخابهای جدید قائل شویم. ذهن ما برای خلاق بودن نیاز به تجربه کردن دارد. برای کسب تجربه باید از ناحیه امن، جایی که همه چیز آن را بلدیم، خارج شویم.
۲- کمیت از کیفیت مهمتر است
برای این که خلاق باشیم باید زیاد ببینیم، بخوانیم و بشنویم. خلاقیت نه یک هدیه آسمانی، بلکه تلاشی برای ساخت چیزهای جدید، از دادههایی است که به ذهنمان وارد میکنیم. هر چه مقدار این دادهها بیشتر باشد، متریال بیشتری برای ساختن داریم.
وقتی شروع به تمرین میکنیم ، ایدههایمان در ابتدا، شبیه کلاژهایی هستند که معلوم است هر تکهاش از کجا آمده. اما به مرور زمان تکنیک ما پیچیدهتر و این تکهها زیادتر و ظریفتر میشوند و کار ما کمکم هویت خودش را پیدا میکند.
باید حواسمان باشد که ایدههای اوریجینال حتی اگر وجود داشته باشند، خیلی کمیاب هستند. بخش زیادی از هر ایده اصلا به صاحبش تعلق ندارد و تنها مجموعهای از چیزهاست که او تجربه و در حافظهاش ذخیره کرده است. پس لازم نیست همیشه دنبال ایدههای ناب بگردیم، برای خلاق بودن باید زیاد ببینیم، بشنویم، بخوانیم و تجربه کنیم.
۳- بدون ترس عملگرا باشیم
ترس از اشتباه کردن و قضاوت شدن، باعث میشود کمتر دست به عمل بزنیم.
باید بدانیم که بخش مهمی از فرایند رشد خلاقیت، وقتی اتفاق میافتد که ما در حال انجام تسک هستیم، نه زمانی که به انجام دادن آن فکر یا برای آن برنامهریزی میکنیم. درگیر شدن با مسئله باعث میشود، نیاز بیشتری به پیدا کردن راهحل حس کنیم. مهم نیست اگر گاهی از نتیجه راضی نیستیم، هر چه تعداد دفعاتی که تلاش میکنیم، بیشتر باشد، امکان این که موفق شویم هم، زیادتر است. و هر چه بیشتر دست به عمل بزنیم راههای خلاقانهتری به ذهنمان خواهد رسید.
۴- محدودیتهای پیشفرض را فراموش کنیم
هرچند گاهی لازم است برای خودمان چارچوبی شخصی برای انجام تسک مشخص کنیم، باید همیشه به محدودیتهایی که ذهنمان از قبل برای ما ایجاد کرده، توجه کنیم.
یکی از تمرینهایی که میتوانیم انجام دهیم ، این است که هر روز ده ایده متفاوت را بنویسیم، این ایدهها میتوانند راجع به هر چیزی باشند؛ مثلا ده قدرتی که قهرمانهای آینده ممکن است داشته باشند یا ده ایده برای یک کسب و کار جدید. مهم نیست این ایدهها چقدر عملی هستند، مهم این است که شروع کنیم.
یکی دیگر از تمرینها این است که سعی کنیم برای اشیای اطرافمان کاربردهای متفاوتی پیدا کنیم، اما کمی بیشتر از این که داخل یک لیوان، مداد و خودکار بگذاریم.
مثلا میتوانیم، یک شی را انتخاب کنیم و سعی کنیم برای دو دقیقه به آن فکر کنیم و بنویسیم که آن شی، غیر از کاربرد همیشگیاش برای چه چیزی میتواند استفاده شود.
نباید فراموش کنیم، خلاقیت همیشه پیدا کردن چیزهای جدید نیست. بخشی از خلاقیت، پیدا کردن کاربرد متفاوت برای چیزهایی است که وجود دارند.
۵- دفترچه خاطرات داشته باشیم، بنویسیم
نوشتن یکی از راههایی است که به خلاقتر شدن کمک میکند.
همانطور که ورزش برای قوی شدن عضلات لازم است، ذهن هم برای قوی شدن و خلاقیت به نرمش نیاز دارد. نوشتن در واقع، نرمش ذهن است.
برای این کار میتوانیم، یک دفترچه داشته باشیم و هر شب قبل از خواب، هر چیزی که به ذهنمان میرسد را یادداشت کنیم. مهم نیست که دستور زبان درست رعایت شود یا کلمات با وسواس انتخاب شوند. نوشتن باعث میشود، افکارمان به حرکت دربیایند و ذهنمان از بهم ریختگی نجات پیدا کند، در نتیجه، راحتتر از دادههایش برای خلق چیزهای جدید استفاده میکند.
وقتی تمرین میکنیم که بدون فکر کردن، فقط هر چیزی که به ذهنمان میآید را بنویسیم؛ در واقع تلاش میکنیم، به بخشی از ذهنمان دسترسی پیدا کنیم که معمولا سرکوب و سانسور میشود. اینکه اجازه دهیم افکارمان بدون فیلتر شدن، جایی خارج از ذهنمان ثبت شوند، ما را یک قدم به خلاقتر شدن نزدیک میکند.
۶- کنجکاو باشیم
یکی از خصوصیاتی که با بزرگتر شدن در ما کمرنگ میشود، کنجکاو بودن و پرسشگری است. بیشتر ما دلیل خیلی از اتفاقات یا راهحل خیلی از مسائل را بدیهی میدانیم. این بدیهی دانستن باعث میشود، هیچوقت دنبال جواب خودمان برای سوالها نباشیم و جوابهای از پیش آماده شده را کافی بدانیم.
برای اینکه خلاقتر باشیم، باید یاد بگیریم که گاهی چیزهای بدیهی را زیر سوال ببریم.
از خودمان بپرسیم، راهی که برای انجام تسکهایمان انتخاب میکنیم را چطور پیدا کردهایم؟ آیا راه دیگری هم وجود دارد؟ ممکن است راههای دیگر به اندازه راه فعلی کارآمد نباشند، اما مهم این است که با بررسی آنها، خودمان به این نتیجه برسیم.
این فرایند شاید همیشه کمک نکند که راه بهتری پیدا کنیم، اما قدم بسیار مهمی، در مسیر خلاقتر شدن است.
۷- روزانه تمرین کنیم
مثل هر مهارت دیگری، پرورش خلاقیت هم، به استمرار و تمرین روزانه نیاز دارد. تلاش برای خلاق بودن، نباید تنها زمانی که با مسئله مواجه میشویم، اتفاق بیفتد.
باید سعی کنیم در برنامه روزانهمان، زمانی برای تمرین خلاقیت در نظر بگیریم. میتوانیم، با تمرینهایی که اینجا به آنها اشاره کردیم شروع کنیم. مهم این است که روزانه ذهنمان را نرمش دهیم و تلاش کنیم، در حل مسائل پیشپا افتاده هم خلاق باشیم.
خلاقیت داشتن در حل مسئله میتواند، انرژی و زمان ما را حفظ کند. باید بدانیم، با تمرین کردن، یا تغییر بعضی از عادتهایمان، به مرور زمان خلاقتر میشویم. باید سعی کنیم با دید متفاوتی به دنیای اطراف و تسکهایمان نگاه کنیم و همیشه آماده تجربه کردن باشیم. شما چقدر دنبال راهحلهای خلاقانه برای مسایل میگردید؟ چه راهکارهایی برای خلاقتر بودن پیشنهاد میکنید؟
۶ نظرات
ممنون از متن خوبتون
یه تمرین پیشنهاد میکنم که خیلی حال میده
اونم آشپزی به شیوه خودتونه
امتحانش کنین?
سلام، ممنونم که خوندی و چه تمرین جالبی پیشنهاد دادی، به نظرم خیلی میتونه فان و موثر باشه.
با سلام خیلی عالی بود واقعا لذت بردم
سلام ثریا جان، ممنونم که وقت گذاشتی و خوندی و خوشحالم که مفید بوده :*
میتونه تغیر یه سری کلمه تو ابیات شعرا باشع
میتونه در صورت نقاش یا طراح بودن ، اسکرین گرفتن از یه فیلم ، عکس و خط خطی کردن و تغییر حرکتاش باشه
میتونه یه تصوری باشه از اینکه مجری یه شبکه رادویی هستی
میتونه فکر باشه که در صورت اینکه اگه من اون گربه یا اون درخت روبرو بودم چجوری بودم
سلام. یه کتاب خوبی که ما تو دانشگاه برای پرورش خلاقیت استفاده کردیم، “دستور العمل های فیل آبی برای ایده یابی” بود. البته یه مقدار متن ثقیلی داره و خلاصه هستش ولی راهکار های جالبی میده بهمراه مثال های تصویری