اولین ولاگر یوتیوب
من با یوتیوب بزرگ شدهم. حدس میزنم این ادعای عمده نسل من باشه. یوتیوب سال ۲۰۰۵ راه افتاد و احتمالا دیگه بین ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ همه اسمشو شنیده بودن. من اون موقعها دبستان بودم و اصلا اجازه نداشتم بدون یک آدم بزرگ از اینترنت استفاده کنم، برای همین اولین خاطرات من از یوتیوب بر میگرده به سال ۲۰۱۲ که ۱۲ سالم بود. از ۱۲ سالگی تا ۱۸ سالگی میتونم با قطعیت بگم که خوره یوتیوب بودم. تمام تفریحم ویدیو دیدن بود و تو مدرسه به شوخی میگفتن “نوشین یوتیوب رو تموم کرده.” یه سری آمار از ساعات یوتیوبمم هست که اینجا به اشتراک نمیذارم چون ممکنه خانواده بخونن و نگران شن:)
همچنین بخوانید: آشنایی با مدیریت شبکههای اجتماعی
در هر صورت من از ۱۲ تا ۱۸ سالگی کل سرگرمیم یوتیوب بود و در نگاه خودم ته و توش رو در آورده بودم. (نهایتا آدمی صرفا چیزی که میدونه رو میدونه و اون چیزی که نمیدونه رو که نمیدونه پس از نظر خودم من تا ته یوتیوب رو دیده بودم.)
یوتیوب به عنوان یک منبع سرگرمی خیلی روی زندگی من، نوجوونیم و علایقم به عنوان یک بزرگسال (lol) تاثیرگذار بود. تا به همین امروز هم یکی از کارهای موردعلاقهم اینه که راجع به یوتیوب، تاریخچهش و چیزهایی که توش پیدا کردم حرف بزنم اما اطرافیانم خسته شدن، برای همین یک سری پست توی این بلاگ میذارم که در هر یک، یکی از خاطراتم از محتوای یوتیوب رو تعریف میکنم.
یکی از جالبترین پدیدههای یوتیوب، اون اوایل، یک چنل بود به نام Lonelygirl15. این چنل در سال ۲۰۰۶ ساخته شد و مال دختر جوونی بود به نام Bree. خیلیها بری فیلیپس رو به عنوان اولین ولاگر یوتیوب میشناسن.
*Vlogger کسیه که از روزمرهش ویدیو ضبط میکنه و میذاره. امروز، این ویدیوها طیف گسترده ادیت شده و نشده، خام و پخته، خیلی سینمایی و شاد و خیلی آروم رو در بر میگیرن. بعضیا از غذای وگنشون ویدیو میذارن، بعضیا از زندگیشون به عنوان یک مادر فیلم میگیرن و بعضیا خریدهاشون رو نشون میدن.
بری از خودش و دوستاش حرف میزد. ویدیوهاش ادیت نشده بودن و شخصیت آروم، یکم خجالتی و بانمکی داشت. بری Relatable بود(مقوله مهمی در یوتیوب که در پستهای آینده بررسی میکنم). تا پیش از این یوتیوب بیشتر منبعی از فیلمهای خونگی و ویدیوهای گربه بود. مهمتر از همه اینکه تا قبل از این، یوتیوبر بودن خیلی معنا نداشت.
برای همین مردم و جوونترها خیلی با بری حال کردن. موج بزرگی از دخترها و پسرهایی که نیاز به بیان داشتن و یا دلشون میخواست شناخته شن، ریختن تو یوتیوب.

اما چند ماه بعد از شروع شهرت بری و چنل Lonlygirl15، یک نفر مشکوک شد. خیلی حرف هست که از کجا این قضیه شروع شد، اما طبق درک من از Forumهای مختلف و ویدیوهای توضیحی ۲۰۰۶، اولین باری که به بری شک کردن، سر یک کامنت بود. کامنتی درباره نورپردازی ویدیوهاش. گویی یک نفر کامنت گذاشته بود که نورپردازی اتاق بری خیلی خوب بود و دیگه شروع شد.
کامنتها ریختن، فرومها پر شدن و اینترنت کار خودش رو کرد. معلوم شد بری صرفا یک بازیگر بوده و نه یه دختر معمولی که از خونه ویدیو درست میکرده. بری یک کاراکتر بود، جملاتش، دیالوگ از پیش نوشته شده و خونهش یک صحنه فیلمبرداری.
بعد از افشا شدن این قضیه تیم پشت Lonelygirl15 اعتراف کردن و اما پست توی چنل رو ادامه دادن، دیگه خیلی رو ویدیو میساختن و یکی از اولین سریالهای اینترنتی رو به وجود آوردن.

از ۲۰۰۶ تا الان کیسهای دیگه مشابه Lonelygirl15 بوده که همه رو توی این بلاگ معرفی میکنم. اما چیزی که برای من از همهش جالبتره اینه که امروز، درصد بالایی از محتوای یوتیوب عملا همینه، ویدیوهایی با یک Production حرفهای و یک تیم کامل. با این حال ما خیلی از این چنلها رو به کاراکتر اصلیشون میشناسیم و نه تیم پشتش. همه جلوی دوربین بازی میکنن، صرفا بعضیها اسم کاراکترشون اسم خودشونه.
۴ نظرات
بسیار جذاب و مختصر مفید بود
مرسی که میخونی پارسا!
جالب بود
ممنون که میخونی مهدی جان