امروز تولد ۱۳ سالگی اینورسه. من خیلی از این عدد خوشم میاد. یاد سری کتاب A Series of Unfortunate Events میندازتم. هر چند موضوعات اون کتابها رو تو کودکی دوست نداشتم، لحن لمونی اسنیکت و بازی با کلماتش واقعا جذاب بود. مطمئنم اگر اون راوی امروز بود کلی حرف بانمک برای گفتن داشت. اما متاسفانه من لمونی اسنیکت نیستم و اونقدرها هم حرف بانمک ندارم.
من یه سندروم دارم به نام Synesthesia. سندروم کلمه سنگینیه، در واقع یه چیزی توی من هست که برای هر عدد و هر حرفی یک رنگ در نظر میگیره. یعنی من هر عدد رو یک رنگ خاصی میبینم. ۱۳ هم صورتیِ خیلی خیلی جیغه. که خب از بین صورتیها، صورتی موردعلاقهمه. شاید برای اینه که انقدر از ۱۳ خوشم میاد.
شایدم به خاطر اینه که ۱۳ خیلی رو داره. بچه معروفیه واسه خودش! یه سری ازش میترسن، یه سری تتوش میکنن. حتی بچگی توی یه برجی زندگی میکردیم که ۲۶ طبقه بود و طبقه ۱۳ نداشت! فکر کن انقد تاثیرگذار باشی که یک سری معمار حذفت کنن از ساختمون! خیلیه.
در هر صورت امروز تولد ۱۳ سالگی اینورسه. و البته ۱ سالگی حضور من این لابهلا. امروز برای من سالگرد روزهای شلوغ و متنهای Reject شدهست?، سالگرد کلی کار تیمی و صدها کلمه تایید شده.
میدونم امروز باید بزرگ شدن اینورس رو جشن بگیریم اما خب من بیشتر درگیر خودمم و بزرگ شدن خودم. من توی اینورس خیلی بزرگ شدم و این خیلی جالبه برام. واقعا به یک سال پیش که بر میگردم، نه که آدم دیگهای باشم اما آدم “گستردهتری” هستم.
بذارید توضیح بدم: به نظر من آدمها یک سری نقشه پیچیده و گنگن که توی تاریکی به دنیا میان، همینطور که بزرگ میشن و با توجه به میزان خودآگاهی و کاوششون، تیکههای بیشتری از نقشه روشن میشه. بخش زیادی از بزرگ شدن اینه از نظر من، uncover کردن خودته. و اینورس عین یک لامپ مهتابی سفید، نور انداخت رو تیکههایی از من که اصلا توی میدان دیدم هم نبود.
امروز تولد ۱۳ سالگی اینورسه و خب خوشحالم که ۱۳ سالگیش رو این شکلی میبینم. انقد پرتکاپو و جوون. امیدوارم ۱۳ سالگیهای خودم هم همین شکلی باشن. کاش منم یک تیم کامل پشتم داشتم.
امروز تولد ۱۳ سالگی اینورسه. من خیلی از این عدد و این مدرسه خوشم میاد.
۱۳ سالگیش مبارک و صورتیش جیغ.
۵ نظرات
آخی♥️ بازم تولدتون مبارک با ۱۳های خوششانس بیشترتو ۱۳ سالگی?
???
چقد بامزه نوشتی
مرسی فاطمه!
موفق باشید ?