حقیقتا دلیلی که دارم این مطلب رو مینویسم اینه که داشتم چیزی مینوشتم و این جمله به ذهنم رسید و دلم نیومد جایی ازش استفاده نکنم=) ولی خب چه بهتر یه مطلب کاربردی هم از دلش در اومد 🙂
برای من خیلی سخته از اوقات فراغتم استفاده کنم، به طور کلی ترجیح میدم اوقات فراغت نداشته باشم چون عموما یک احساس گناهی دارم که در حال انجام کارهام نیستم و نهایتا هیچ کاری نمیکنم و ساعت ۹:۳۰ میخوابم. اما اوقات فراغت خیلی باارزشن. در عین حال حس میکنم اگه زیادی باارزش در نظرشون بگیرم یه فشار مضاعفی درست میشه که خب حالا با این زمان چیکار کنم؟ چطوری بهینه ازش استفاده کنم؟ و خب اوقات فراغته دیگه، نباید انقدر ساختارمند باشه.